“I’m Kaveh, and a blacksmith, sire,” he said,
And as he spoke his clenched fists struck his head.
“It’s you whom I accuse, you are the one
Whose fire’s destroyed all that I’ve ever done.
A king then, or a monster? Which are you?
Tell us, your majesty, which of the two?
If you reign over seven kingdoms, why
Must our fate be to suffer and to die?
Acquit yourself then, let me weigh your worth,
And let your words astonish all the earth;
And when we’ve heard you out we’ll see
The evils that the world has done to me,
And why it is my son’s brains have to feed
Your snakes’ insatiable and monstrous greed.”

امروز ۲۱ مهر در تقویم باستانی ایرانی رامروز یا جشن پیروزی کاوه آهنگر و فریدون بر ضحاک ماردوش و بر تخت نشستن فریدون است.

ثبت این رویداد حماسی در تقویم باستانی ایرانیان نشان از امید و پیروزی راستی بر ظلم و ستم بوده‌ است.

کاوه آهنگر – شعر: فردوسی – موسیقی: حسین حدیثی – اپرای ضحاک ماردوش – ۱۳۹۰ – دانشگاه کمبریج

Shahnameh by Ferdowsi: Zahhák, Dragon King of Persia
Director and Composer: Hossein Hadisi
Art Director, Costume and Stage Design: Pegah Salimi
Movement Director: Rick Nodine
Music Performed by Ensemble Exaudi, Director: James Weeks
Juliet Fraser (soprano), Lucy Goddard (alto), Alastair Putt (tenor), Simon Whiteley (bass)
Dancers: Manuela Sarcone, Julie Schmidt Andreasen, Ellen Nous, Camila Gutierrez, Ffion Campbell-Davies, Mari-Halina Colbert

An Arts and Humanities Research Council and Higher Education Innovation Funding sponsored project under the Cultural Engagement Fund
Produced with the help of the Cambridge Shahnama Centre in association with Iran Heritage Foundation, UK and in media partnership with the 4th London Iranian Film Festival

http://www.hosseinhadisi.com
http://www.exaudi.org.uk/
http://www.aliakbarsadeghi.com/
http://www.iranheritage.org/
http://www.ukiff.org.uk/
http://shahnama.caret.cam.ac.uk/new/j…

Saturday 26/10/2013, 7:30pm
RADA Studios, 16 Chenies St, London WC1E 7EX
Monday 28/10/2013, 7:30pm
West Road Concert Hall, 11 West Road, Cambridge CB3 9DP

“ضحاك ماردوش”، يك قطعه ي موسيقي مدرن با رقص است كه بر سياق باله، در بيست و ششم اكتبر سال ٢٠١٣ بر روي سن آكادمي سلطنتي هنرهاي نمايشي لندن، به سفارش دپارتمان موسيقي دانشگاه كمبريج و بنياد پژوهشي هنرها و علوم انساني وزارت علوم انگلستان و با حمایت مرکز شاهنامه کمبریج، بنیاد میراث ایران و چهارمین فستیوال فیلم ایرانی لندن اجرا شد. برای تولید این کار دو سال پژوهش بر متن شاهنامه و اسطوره‌ شناسی آن با کمک پروفسور چارلز ملویل و دکتر فیروزا ملویل و راهنمایی پروفسور مایکل فینیسی انجام شد. اصل اثر، در دو پرده و حدود صد دقيقه بوده كه به اقتضاي زبان سينما و كاربرد نمايشي، فيلم حاضر، نسخه ي كوتاه شده ي اثر، همراه با افزودن گوينده ي فارسي به طول پنجاه دقيقه است. آواز اپرايي اين كار، توسط خوانندگان گروه اگزاودي، يكي از پيشروان و مطرح ترين گروههاي آوازي مدرن در ورطه ي موسيقي كلاسيك در بريتانيا اجرا شده است. طراحي رقص آن را نيز، ريك نودين، رقصنده و كارگردان آمريكايي مدرسه رقص معاصر لندن بر عهده داشته است. برای طراحی و ساخت ماسک‌ها و لباس‌ها، پگاه سلیمی با بهره‌گیری از عناصر کهن ایرانی و متن شاهنامه، ضمن تاکید بر وجود توامان نیک و بد در نهاد تمام شخصیت‌ها، از تم‌های کهن تعزیه (سبز برای نیکی، سپید برای روشنی و قرمز برای اهریمن) بهره برده است. شش رقصنده‌ی زن و چهار خواننده‌ی اپرا، بازیگران و نقالان اثرهستند. هر یک از رقصندگان با تغییر ماسک‌ها و لباس‌ها، مثل نقال‌ها، به چندین شخصیت‌ مختلف جان می‌بخشند.
بنا به اقتضاي زبان پست مدرن و نئوكلاسيك در موسيقي اين كار، از مايه هاي موسيقي ايراني، نقالي و شاهنامه خواني، در فضا و تنظيمي كاملا مدرن و امروزي استفاده شده است. گويش واژه ها، طراحي رقص ها و لباس ها، نقاشي هاي سورئال استاد علي اكبر صادقي و اجراي كل كار، خوانشي قرن بيست و يكمي از شاهنامه در لندن را تداعي مي كند و تعمدا از آيين سنتي و مرسوم مرتبط با اجراي اين اثر دوري مي گزيند. چرا كه خود فردوسي نيز، در زمان خود، داستان ضحاك را بازنويسي كرده و تغييرات و اضافات عمده اي در آن ايجاد كرده است (همان طور كه كاوه، شخصيت ساخته ي ذهن فردوسي، در پايان اثر، محضر نوشته ي موبدان را مي درد تا تاريخ را از نو بنويسد).
در اين اثر، ضحاك و ابليس، دو شخصيت در يك جسم اند. او و ديوهاي درونش، با هم سخن مي گويند و هنگامي كه ابليس درون، او را وسوسه مي كند، چند صداي گوينده با هم در مي آميزند و از موسيقي خبري نيست (كلام تازيان بدون نت موسيقي و تنها ديالوگ ضربي است). از سوي ديگر، فريدون و فرانك، ارنواز و شهرناز و كاوه (انسان هاي خاكي) با موسيقي ايراني سخن مي گويند. بر طبق آيين نقالان و عاشيق هاي دوره گرد، و براي تاكيد بر وجه باستاني اثر، به جاي سازهاي موسيقي، فقط از صداي خوانندگان، آواها و واج هاي ابتدايي و سازهاي كوبه اي، مثل سنگ، اره، شلاق، قاشقك، کرب، زنجیر، زنگ گاو، پوست (تمبك ها و دف) و امثال آنها استفاده شده است. در اين بازخواني نوين از “ضحاك ماردوش”، اميد آن بوده كه با بازآفريني داستان به گونه اي جديد، پيام كهن اين افسانه ي ايراني بازگويي شود. پيامي كه با “نه” گفتن به ظلم و تباهي، روز رهایی ايرانيان را نويد مي دهد.