خداحافظ یکشنبه
شعر: بیژن نجدی
موسیقی: حسین حدیثی

خداحافظ یکشنبه

خداحافظ صدای آب، غرور پل

خداحافظ پیراهن من روی طناب رخت

که آفتاب از آستین تو می بارد

قطره قطره بر سنگفرش حیاط

از کوچه آوازه خوانی نمی گذرد

پنداری که هیچ کس عاشق نیست

و پل

با شولای شمس تبریزی

راه می رود روی آب.

بوی جمعه می دهد این صلوه ظهر یکشنبه

چیست این امروز

این اعداد

بر مقوای تقویم دیواری؟

انگار هنوز هزاره ی اندوهست

که راهی قالیچه ها شده اند

از باغچه ها و گلدان ها، گل های اطلسی

در لیوان بلند آب، این من هستم که می خندد

بر دندان های مصنوعی

در آینه بودم با آوازه های بلند و لثه های سرخ.

پرنده ای از طناب رخت

پیراهن مرا برده است

و رودخانه مزارستان پل و رویاست

خداحافظ، غروب یکشنبه!

(بیژن نجدی)

www.HosseinHadisi.com