امپراطور عریان است متن و صدا: حمید حدیثی موسیقی: حسین حدیثی سواران سپید نور ” پریسا جان! جنگیدم، با چشمهایی اشکبار و قلبی شکسته ….نگذاشتم به پیکر پاک تو و دخترمان” اهانت شود….گفته بودم در ثروت وفقر، در بدترین و بهترین روزها در کنارت هستم تا روزی که مرگ ما را از هم جدا کند.اما مرگِ تو، و مرگِ فرشته ی زیبای مان، مرا بیشتر از همیشه به تو پیوند داد.” ((همسر و پدری که ، در سحرگاه خونین سقوطِ هواپیمای اوکراین،قلم به خون زده بود)) تراژدی،سحرگاه ۱۸ دیماه ، پشت ابری از ریا و دروغ میماند اگر پریسای مادر، شاهدی نداشت. سقوط هواپیمای اوکراین، به تقدیر و تصادف پوشش داده میشد، اگر کودکانِ بی گناهِ سقوطِ فضیلت و راستی ،گواهی بر معصومیت خود نمی یافتند. بیابانهای سرد و سرمای سوزان زمستان اندوه، قبرستانِ تن های خاکستر شده ی، قربانیان جهل وجفامی شد ، اگر ، آفتاب حقیقت، یخهای جمود و دروغ را آب نمی کرد اگر چشم بیداری نبود فاجعه ی،سحر خونین هجدهم دیماه، در همان بیابانهایِ شهریار مدفون می شد، اگر گواهانی بر مظلومیتِ کشتگان جهل، شهادت نمی دادند و قلم به خون زده گان ، خونابه ی واژه های اشکبارشان را بر صحیفه ی روز گاران، منقوش نمی ساختند…. اگر گواهی بر نمی خاست… امابرخاست اما برخاستند،با قامتی زخمی اما استوار چون کوه، باقلبی مجروح،اما همچون چشمه های جوشان، آوازه خوانانی مغموم اما چون دشتهایی با آوازهای سبز که گوشِ هوش جهان را به شهادت می گرفت تا مگر پژواکش گوش جهان داران عبوس را بنوازد و بی مایگی حکمرانانِ بدورمانده از مردم را.دگربار به نمایش گذارد تا همه ببینند که امپراطور عریان است… #ps752justice #هواپیمای_اوکراینی #فراموش_نمیکنیم #منهم_شمعی_روشن_خواهم_کرد www.اosseinhadisi.com

امپراطور عریان است – متن و صدا: حمید حدیثی – موسیقی: حسین حدیثی