ارسال شده توسط منصوره فراهانی | نوامبر 1, 2013 | فرهنگ و هنر
نمایش ضحاک ماردوش- عکس از مرکز شاهنامه کمبریج
لندن هر روزه شاهد تئاتر و نمایش های رقص گوناگون است، اما به تازگی نمایش «رقص، موسیقی و اپرایی» را تجربه کرد که ریشه در باور ایرانیان کهن دارد.
نمایش ضحاک-شرق پارسی
نخستین اپرای «ضحاک ماردوش» همراه با رقص باله گروهی از دانشجویان «مدرسه رقص معاصر لندن» و شاهنامه خوانی و نقالی به روشی نوین شنبه ۲۶ اکتبر در آکادمی سلطنتی هنرهای نمایشی لندن به اجرا درآمد.
این نمایش قسمتی از پروژه تحقیقاتی سه ساله حسین حدیثی دانشجوی فوق دکترای آهنگسازی دانشگاه کمبریج است که با همکاری مرکز شاهنامه کمبریج اجرا و برگزار شد.
حسین حدیثی آهنگساز و کارگردان نمایش «ضحاک» درباره پروژه خود به شرق پارسی می گوید: «کار تحقیقاتی من روی هنر نقالی و قصه خوانی و به طور کلی روی بداهه خوانی، بداهه نوازی و رقص بداهه در فرهنگ های خاورمیانه و آسیای میانه است.»
نمایش ضحاک- شرق پارسی
شاهنامه خوانی و نقالی ریشه در فرهنگ ایرانی دارد که هم اکنون با شیوه های مدرن آمیخته شده و به شکل امروزی درآمده است. به گفته حدیثی «نمایش «ضحاک» در لندن، نقالی و شاهنامه خوانی به سبک مدرن قرن بیست یکم است.»
نقالی داستان ضحاک ماردوش توسط گروه خوانندگان و نوازنده سازهای کوبه ای آگزائودی (Exaudi) و با نمایش آثار نقاشی علی اکبر صادقی بر روی پرده ای پشت رقصنده های باله انجام می شد.
ضحاک از پادشاهان اسطوره های ایرانیان است، در شاهنامه پسر مرداس و فرمانروای دشت «نیزه وران» است. ضحاک با ابلیس پیمان می بندد که پدرش مرداس را بکشد و به جای او بر تخت شاهی بنشیند.ایرانیان که از ستم های جمشید پادشاه ایران زمین به ستوه آمده بودند به سراغ وی رفته و او را به شاهی می پذیرند.
نمایش ضحاک- مرکز شاهنامه کمبریج
ابلیس بر شانه های ضحاک بوسه می زند و دو مار از شانه های وی می رویند. ضحاک روزانه دو مرد جوان را سر می برد تا مغز ایشان را به ماران خویش بخوراند تا بتواند از گزند مارها در امان بماند. «ضحاک» قدرت و نام خویش را از دست می دهد و بنده بیم٬ خشم و خشونت می شود. ایرانیان میان زیستن در هراس و یا «نه»٬ یکی را بر می گزینند.
در همین حال آهنگری به نام کاوه به پا میخیزد، چرم پاره آهنگریاش، درفش کاویانی را بر میافرازد و مردم را به پشتیبانی فریدون و جنگ با ضحاک میخواند. فریدون، شاه اسطوره ایران و از تبار جمشید، ضحاک را در البرز کوه (دماوند) به بند میکشد. به این ترتیب فرمانروایی هزار ساله «ضحاک ماردوش» با دادخواهی کاوه آهنگر و فرمانروایی فریدون پایان می یابد.
حرکت های ۶ دختر رقصنده باله با اجرای شاهنامه خوانی گروه اپرا، مخاطب را با دنیای ظلم و مقابله با ظلم، هم صدایی مردم و در نهایت پیروزی دادخواهان بر ظالم آشنا می کند.
حدیثی آهنگساز می گوید: «زمانی که این کار را نوشتم، به صورت اپرا تصور کرده بودم اما از نظر صحنه نیاز به رقص باله احساس می شد که در این حوزه پگاه سلیمی به عنوان کارگردان هنری به کمک ما آمد و طراحی لباس را انجام داد. او آن چیزی را که من از دنیای صوتی تصور کرده بودم به دنیای تصویری به نمایش کشید.»
نمایش ضحاک ماردوش- عکس از مرکز شاهنامه کمبریج